دکتر جابر عناصرى
جابر عناصری در سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل زاده شد. او از کودکی به تعزیه و شبیه خوانی علاقه مند بود. وی گرچه دکتری خود را در رشته فلسفه از دانش گروه : علوم انسانی رشته : علوم اجتماعی گرایش : تعزیهخاطرات کودکی : علی عناصری( پدر جابر) بدلیل علاقه و ارادتی که به ائمه اطهار علیهم السلام داشت، هر ساله مراسم عزاداری، شبیه خوانی و تعزیه را در منزل خود برپا می نمود. جابر از کودکی به شبیه خوانی و تعزیه علاقه مند بود. و زیر نظر پدر، مراسم شبیه خوانی را آموخت. در زمانی که پدرش مراسم شبیه خوانی را برگزار می نمود، جابر مشق های خود را در پشت نسخه های تعزیه می نوشت.اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : جابر عناصری در یک خانواده فرهنگی – مذهبی در اردبیل به دنیا آمد . و بدلیل علاقه پدرش به ائمه اطهار و اجرای مراسم تعزیه و شبیه خوانی در منزل وی، جابر به تعزیه علاقه مند گردید. پدرش نیز یکی از مردان سرشناس اردبیل بود و در نظر مردم بسیار محترم بود. خانه او نیز هر ساله محل برگزای مراسم تعزیه و شبیه خوانی بود. از این رو در همه جای آن آلات و ادوات شبیه خوانی و تعزیه به چشم می خورد.تحصیلات رسمی و حرفه ای : جابر عناصری تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در اردبیل طی کرد و سپس بخاطر عشق به ادبیات عامه، در سال ۱۳۳۹ راهی تهران شد تا ادبیات را در دارالفنون بیاموزد. در سال ۱۳۴۲ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته فلسفه و علوم تربیتی در دانشگاه تهران آغاز کرد و در این رشته تحصیلات خود را تا دکتری ادامه داد.در سال ۱۳۵۲ برای پژوهش و سبک تخصصی در زمینه ایران شناسی اجتماعی را در دانشگاه لندن به پایان رساند.خاطرات و وقایع تحصیل : جابر عناصری در سیزده سالگی در دوره دبیرستان یک پژوهش فرهنگی را انجام داد و آنرا بصورت روزنامه دیواری ارائه نمود.فعالیتهای ضمن تحصیل : جابر عناصری در ضمن تحصیل به پژوهش در ادبیات و فرهنگ عامه مشغول بود. چنانکه یک تک نگاری درباره روستایی بنام ججین را در سال ۱۳۴۵ انجام داد و در مجله هنر و مردم به چاپ رساند. دکتر عناصری پس از اخذ درجه دکتری از دانشگاه تهران و گذراندن دوره تخصصی مردمشناسی در انگلستان با تکیه بر پژوهشهای قبلی خود، به تحقیق درباره خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و بویژه مسائل فرهنگی ترکیه و ایران و افغانستان پرداخت.استادان و مربیان : جابر عناصری ادبیات را در دارالفنون از جلال الدین شریفیان آموخت . اولین استاد وی درباره هنر و ادبیات عامه، پدرش علی عناصری بود.همسر و فرزندان : همسر جابر عناصری کارشناسی ارشد کتابداری است
– دکتراى فلسفه وعلوم تربیتى از دانشگاه تهران
– دکتراى مردم شناسى از دانشگاه لندن
– استاد دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران از سال ۱۳۵۶ در سن ۲۱ سالگى
– استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
– برنده تحقیق نمونه در مردم شناسى، بخاطر تک نگارى درباره روستاى ججین
– برخى از تألیفات وى عبارتند از: شناخت اساطیر ایران براساس طومار نقالان، شبیه خوانى کهن الگوى نمایشهاى ایرانى، ادبیات نمایشى مذهبى، تجلى قرآن در قاب آیینه فرهنگ عامه ایران، مردم شناسى و روانشناسى هنرى، مراسم آیینى و تئاتر و…
– از جابر عناصرى بیش از ۱۲۰۰ مقاله در نشریات مختلف به چاپ رسیده است.
کیوان آرام: جابر عناصرى چه اعجازى در مکتب عاشورا دیده است که شیداى عاشورا و مکتب کربلاست؟ این اردبیلى شیدا چه در تعزیه و شبیه خوانى دیده است که على رغم داشتن دکترا در رشته فلسفه از دانشگاه تهران و گذراندن دوره تخصصى مردم شناسى در انگلستان به فرهنگ عاشورا روى آورده است؟
عناصرى خودش مى گوید: «عاشورا شرفنامه عشق آدمى به شمار مى رود و امام حسین(ع) در این روز آن چنان رفتار کرد که عالم به آن افتخار مى کند.» از منظر عناصرى تعزیه زیباترین منظومه نمایشى در جهان به شمار مى رود و در بطن آن تمامى علوم مندرج است. او مى گوید: عاشورا براى ما نه یک مسأله ساده، بلکه زمان شناسى و قرن شناسى و متجلى در زندگى ما است و امروز ۱۰۵۵ مجلس عاشورا به طور نمایشى در واتیکان گردآورى شده است.
جابر عناصرى عاشورا را سبب عروج به سمت خدا مى داند و مى گوید:«در نمایش مذهبى و تعزیه، ادبیات از حالت بالقوه به حالت بالفعل رسیده است.» از نظر عناصرى تعزیه هنر قدسى است که ریشه در فرهنگ ایران باستان دارد. او برگزارى سوگ سیاوش را به عنوان نمادى از جایگاه تعزیه در میان ایرانیان مى داند و مى گوید: تعزیه خوانى و شبیه خوانى در روح و فرهنگ مردم ایران نهادینه شده، این، نمایش از روح حقیقت جوى انسان است.
عناصرى که کتاب نفیس «سلطان کربلا» که روایت واقعه کربلا را در آن از زبان یادگار معصوم این حادثه حضرت امام سجاد(ع) بیان کرده است، محتشم را پدر مرثیه سرایى و جگر بند عاشورا مى داند و مى گوید: محتشم مهمترین منظومه نمایشى را به یادگار گذاشت و زبان شعر، فرهنگ عاشورا را در بین مردم و عاشقان اهل بیت رواج داد.استاد جابر عناصری
تمام آنها که سرى به دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران زده اند این عاشق حسین(ع) را مى شناسند. مردى با قامتى اسطوره اى که صورت و محاسن نورانى اش یادآور حکایت عاشق سینه چاکى است که به رغم خیلى ها اهل ظاهرسازى و ادا در آوردن نیست و همانقدر که دغدغه کربلا را دارد، نگران فردوسى و میراث گرانبهاى آن نیز هست، چنانچه درباره حکیم توس مى گوید: نه در ادبیات دراماتیک، نه در ادبیات داستانى و نه در آیین سخنورى از گفتار حکیم توس استفاده نشده و ما هنوز بدقت فردوسى را نمى شناسیم. او که استاد ادبیات دانشگاه تهران نیز هست درباره فردوسى مى گوید: کسى که براى قرن ها سخنورى و سخندانى و نقل و کلام و حیثیت بیان را براى ایران به ارمغان آورده است فردوسى است و در حالى که در یونان اشعار هومر را از کلاس اول ابتدایى باز مى خوانند، ما هنوز نه کرسى فردوسى شناسى در ایران داریم و نه در جهان درباره فردوسى آن قدر مى کوشیم که جهانیان مى کوشند. در حالى که ما هنوز هم نمى توانیم با هم تفاهم زبانى و لهجه اى و گویشى داشته باشیم، نسبت به کسى که آیین ها و آداب و رسوم و تمام ظرایف و دقایق حرکتى و رفتارى را در یک کتاب گردآورى کرده است، بى اعتنایى مى کنیم.
عناصرى که مدرس شیوه هاى نمایشى، پرده خوانى و فرهنگ عامه دانشکده هنر نیز هست ادامه مى دهد: «متأسفانه ما به صورت بسیار سطحى با ادبیات گذشته خود برخورد مى کنیم. در حالى که در ترکیه دردانه و عزیز ادبیات ایران مولانا را مال خود مى دانند و در قونیه مولانا شناسى دایر کرده اند. ولى در ایران، اگر مرکزى در مورد شعرا باشد هم بیشتر جنبه تشریفاتى دارد و مردم قهوه خانه ها را بهتر مى شناسند تا مرکزى که به نام فردوسى باشد.»
جابر عناصرى متولد سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل است. پدرش على عناصرى به دلیل علاقه وارادتى که به ائمه اطهار (ع) داشت، هر ساله مراسم عزادارى، شبیه خوانى و تعزیه را در منزل خود برپا مى کرد. جابر عناصرى از کودکى به شبیه خوانى و تعزیه علاقه مند بود و زیر نظر پدر، مراسم شبیه خوانى را برگزار مى نمود، جابر مشق هاى خود را در پشت نسخه هاى تعزیه مى نوشت.
جابر عناصرى چنانکه پیش از این آمد در یک خانواده فرهنگى- مذهبى در اردبیل به دنیا آمد و به دلیل علاقه پدرش به ائمه اطهار و اجراى مراسم تعزیه و شبیه خوانى در منزل وى، جابر به تعزیه علاقه مند گردید. پدرش نیز یکى از مردان سرشناس اردبیل بود و در نظر مردم بسیار محترم بود.
خانه او نیز هر ساله محل برگزارى مراسم تعزیه و شبیه خوانى بود. از این رو در همه جاى آن آلات و ادوات شبیه خوانى و تعزیه به چشم مى خورد.
او تحصیلات ابتدایى و دبیرستان خود را در اردبیل طى کرد و سپس بخاطر عشق به ادبیات عامه، در سال ۱۳۳۹ راهى تهران شد تا ادبیات را در دارالفنون بیاموزد.
در سال ۱۳۵۲ براى پژوهش و سبک تخصصى در زمینه ایران شناسى اجتماعى را در دانشگاه لندن به پایان رساند. او در سیزده سالگى در دوره دبیرستان یک پژوهش فرهنگى را انجام داد و آن را به صورت روزنامه دیوارى ارائه کرد. پس از آن این عشق و علاقه به تعزیه و فرهنگ عاشورا در جابر عناصرى همپاى خودش رشد و نمو کرد. چنانکه در ضمن تحصیلش همواره به پژوهش در این باره مى پرداخت. گرچه علاقه عناصرى به ادبیات و فرهنگ عامه که همواره درباره آن نیز به پژوهش پرداخته است نیز ناشى از همان عشق روزگار کودکى به عاشورا بوده است.
با این همه اولین پژوهش جدى او درباره ادبیات و فرهنگ عامه به سال ۱۳۴۵ باز مى گردد. چنانکه یک تک نگارى درباره روستایى به نام ججین را در این سال انجام داد و در مجله هنر و مردم به چاپ رساند. او پس از اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران و گذراندن دوره تخصصى مردمشناسى در انگلستان با تکیه بر پژوهشهاى قبلى خود، به تحقیق درباره خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و بویژه مسائل فرهنگى ترکیه، ایران و افغانستان پرداخت. عناصرى مهمترین عامل احداث و ساخت ابنیه هاى مذهبى در میان شیعیان را برخاسته از اعتقادات مذهبى معماران شیعى مى داند و مى نویسد: شیعه به متابعت از سیره رسول الله (ص) و در نظر گرفتن تقدس اماکن دینى و مذهبى، بنیانگذار زیباترین ابنیه ویژه نیایش و عبادت در جهان اسلام است. هر چند صرف عبادت به درگاه پروردگار درپایه گذارى این مکان هدف اصلى بوده، اما جنبه هاى اجتماعى و رویارویى مردم و همدلى و چهره به چهره شدن و جامعه شناسى تعاون و همیارى و همفکرى در انجام فرایض دینى و رعایت تشریفات مذهبى نیز مدنظر بوده اند. فضاى الهى و نظر کرده این اماکن، همیشه ایام روحبخش و دلنواز بوده است. به فرمان الهى و اطاعت حضرت محمد(ص)، نخستین مسجد در مدینه النبى ساخته شد، اما اهل تشیع از همان روز، با توجه به دلسپارى به خاندان عصمت و طهارت(ع)، سعى کردند هم در مسجد حضور یابند و گوش به موعظه هاى واعظان و نطاقان بسپارند و به اصطلاح به دین و روش مسجد احترام بگذارند و هم با توجه به قداست آرامگاه و مشهد اولیاء الله، دریچه اى به سوى عبادت بگشایند و آیین عبادت در مسجد و زیارت در امام زاده ها و مرقد مطهر امامان را از نظر دور نسازند و تشریفات اجتماعى – عبادى را پررونق نمایند.
جابرعناصرى معتقد است در این راه ایرانیان البته سنگ تمام گذاشته اند. چنانچه مى نویسد: ایرانى پیرو تشیع گویى در زیارت کعبه، زادگاه امام همام على بن ابى طالب(ع) و مذبح ذبیح کربلا را به یادآورده، گریزى به مصایب اولیا مى زند. ستایش و نیایش اهل تشیع ضمن برگزارى مناسک حج دیدنى است. مساجد شیعه مناظرى از روضه خلدبرین را مجسم مى سازد و تربت شهدا همیشه ایام عطرآگین و صحن و سراى امام زاده ها پیچیده در گلبانگ هاى ایمان، هماره معطرند و سقاخانه هاکه وقف سقاى لب تشنگان حضرت عباس(ع) اند، همواره منور، و آب انبارها به وقف، سیراب کننده مردم عطشان وبقاع متبرکه محل عبادت مؤمنان جان شیفته و حسینیه ها و زینبیه ها وعباسیه ها و مهدیه ها یادآور عظمت اولیا و اهل بیت و تکایا محل تجمع ذاکران و واعظان و خطیبان بوده است.
عناصرى از بیست و یک سالگى در دانشکده هنرهاى دراماتیک مشغول به تدریس شد و این به سال ۱۳۵۶ باز مى گردد. او در سال ۱۳۷۷ درجه استادیارى داشت و تا سالهاى اخیر به تدریس مشغول بوده است. از این گذشته او به عنوان استاد تعزیه شناسى در دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران، دانشکده سیما و تئاتر دانشگاه هنر و دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس تدریس نموده است.
جابر عناصرى مساجد ایران را مهمترین مکان براى مطالعه علقه هاى دینى مى داند و در این باره مى نویسد: شاید یکى از شواهد برجسته در مساجد اهل تشیع، کتیبه بندى و نگارش اشعارى در وصف سرسپردگان تشیع است. نماز و نیایش به درگاه خداوند با مجد و عظمت رسول خدا(ص) و اهل بیت آن عزیز خدا ادامه مى یابد و اصول و دستورات مذهبى مطرح مى گردند.
از منظر او: مسجد یزدخواست، مسجد جامع اردبیل، مسجد جامع بروجرد،مسجد نیریز و مسجد سرکوچه محمدیه نایین و … همه تماشایى اند. نام على(ع) و اولاد او(ع) در چهار گوشه این مساجد در گچبرى هاى زیبا تجلى یافته اند. مسجد جامع گلپایگان، مسجد میدان ساوه (به روزگار صفویان ازباب ایمان شیعیان، محراب زیبا و دیدنى با گچبرى رنگین برآن افزوده اند.) نمونه هاى خوبى از این بناهاى مقدس اند. در زیر گنبد چشمگیر سلطانیه، هر آنچه مى بینیم على(ع) است و یاد على(ع) و نام على(ع) به حروف ابجد و … مسجد علویان نایین که گمان مى رود بنیاد آن کهن باشد و درسده هشتم دو اشکوبه شده است و مسجد جامع سمنان ورامین که شیعیان سخت به عبادت در این مسجد دلسپارند، همگى نشان از به کارگیرى نمادها از سوى شیعیان دارند و از برکت تأثیر تشیع، مساجد شیعیان از نظر ریخت شناسى و سیماشناسى، از بسیارى از اماکن مقدسه دیگر ممتاز و متمایز. جامعه شیعیان در مساجد ضمن عبادت، از بزرگوارى اولیا بحث مى کنند و در کنار هر پرچم و کتیبه اى شعرى زیبا در مدح فرزندان رسول الله مى نگارند.
جابرعناصرى «حسینى» را منسوب به حسین(ع) مى داند و مى نویسد: این پیوند میان حسین(ع) و حسینیان در تمام جلوه هاى زندگى عاشقان برقرار است. حسینیان در فکر و ایده و مرام، به مولاى عاشقان، حسین(ع) تشبه مى جویند. و «حسینیه» مکانى است براى اقامه سوگوارى براى اباعبدالله الحسین(ع). شاید روى آوردن شیعه به حسینیه، در دوران کهن به خاطر آن بوده است که مساجد، اغلب در اختیار وسلطه حکومت هایى بوده اند که براى تشیع و اقامه عزادارى و مراسم مذهبى شیعه، محدودیت هایى ایجاد مى کردند. در ایران، در گوشه و کنار شهرها و روستاها، حسینیه هاى فراوانى به چشم مى خورند که همه ازباب محبت به حسین(ع) ساخته شده و گاهى به عنوان زائرسرا براى زوار نیز در نظر گرفته شده اند؛ مثل حسینیه آذربایجانى ها، تهرانى ها، اصفهانى ها و… که در شهرهاى نجف، کربلا و مشهد و… از این گونه فراوانند.
احمدشاملو، دهخدا و صادق هدایت جزو پیشگامان ادبیات عامه بوده اند و امروزه کسانى چون صادق همایونى، محمود روح الامینى، مهرداد وحدتى دانشمند، محسن میهن دوست، محمد- احمد پناهى سمنانى و على بلوکباشى با نگاهى عمیق به مردم و علم مردم شناسى سعى در بازشناسى ریشه هاى فرهنگى این سرزمین دارند و جابر عناصرى نیز سهمى از این نگاه و سعى دارد.
در این میان اما مهمترین علاقه جابر عناصرى ادبیات عامه بویژه شبیه خوانى و تعزیه است. او در این راه اعتقاد کاملى به پژوهش میدانى و مصاحبه دارد. چنانکه بیشتر عمرش را صرف تحقیق در روستاهاى گوشه و کنار ایران کرده است. او این روش را ابزارى براى ارتباط نزدیکتر با واقعیات مى داند.
جابر عناصرى معتقد است دین به هنر بها مى دهد و آن را حد دنیوى به حد مینوى، از حد کیهانى به حدلاهوتى و از حد فرعونى به حد رحمانى مى رساند. او که تاکنون براى اثبات این موضوع کتاب هاى بسیارى نوشته است و ۱۲۰۰ مقاله به چاپ رسانده مى گوید: «دین عامل اصلى شکوفایى هنر دینى و ظرایف انسانى است.» عناصرى در تدوین و تصحیح نسخ تعزیه نیز تلاش جدى کرده است. او تعزیه را حافظ اصلى هنر ایرانى مى داند و مى گوید: «تعزیه مجمع البحرین هنر ایران و حافظ همه هنرها از آوایى و موسیقایى تا تجسمى و ترسیمى و دراماتیک همه را در بر مى گیرد. چرا که همه این جلوه ها در معرکه هاى مذهبى، روضه خوانى، مناقب خوانى، فضایل خوانى، حمله حیدرى و کتبى از این دست وجود دارد.»
جابر عناصرى راوى اصیل فرهنگ عاشوراست و اعتقاد راسخ به حکمت عمیق پنهان در آن دارد.