شال ساللاماق
شال ساللاماق” یا «باجالئق» از جمله سنتهای قدیمی آذربایجانیها در چهارشنبهی آخر سال محسوب میشود
جوانان و نوجوانان آذربایجانی با برداشتن شال یا توبرهای در چهارشنبه سوری خود را برای اجرای این رسم قدیمی آماده میکنند و اغلب با تاریکی هوا به خانهی دوست و آشنا و فامیل و حتا دیگران میروند و شال خود را آویزان میکنند؛ به طوریکه دیده نشوند
در گذشته اکثر خانهها در سقف دریچهای برای تهویه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آویزان میشد؛ تا صاحبخانه هدیهای را در آن بپیچد. اما امروزه این رسم حالتی دیگر یافته است. برای مثال در را میکوبند و وقتی صاحبخانه در را باز کرد بدون دیده شدن بخشی از شال را به داخل خانه در حالیکهی گوشهی شال را در دست دارند، در را به روی صاحبخانه میبندند و بعد از گرفتن هدیه شال را برداشته فرار میکنند.
هدیهی گذاشته شده در داخل شال میتواند چیزهای مختلفی باشد که از آن جمله میتوان به انواع شیرینی و آجیل چهارشنبه سوری و میوه و … اشاره کرد
شهریار نیز در اثر ماندگار حیدربابایه سلام خود به این آیین سنتی اشاره داشته است
بایرامی دی گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قئز بیک جورابین توخوردی
هر کس شالئن بیرباجادان سوخوردی
آی نه گوزل قایدادی شال ساللاماق
بیک شالئنا بایراملئقئن باغلاماق
شال ایستهدیم منده ائوده آغلادئم
بیرشال آلئب تئز بئلیمه باغلادئم
غلام گیله قاشدئم شالی ساللادئم
فاطمه خالا منه جوراب باغلادی
خان ننهمی یادا سالئب آغلادی
آذربایجانیها چهارشنبه آخر سال را جشن میگرفتند
در دهههای گذشته ساکنان شهرها و روستاها، چهار چهارشنبه اسفندماه را جشن میگرفتند و برای هر یک نامی داشتند که امروزه فقط شاهد برگزاری جشن آخرین چهارشنبه سال هستیم.
برطبق سنتهای قدیم چهارشنبه اول را ”چیله قووان یا یالانچی چارشنبه یا قره چارشنبه” دومین چهارشنبه را ”کول چارشنبه” سومی را ”موشتولوق چی” و چهارمی را ”آخرچهارشنبه” میگویند.
زنان ترک چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال به بازار میروند و برای سال جدید آیینه، کوزه سفالی، لباس نو و همچنین تنقلاتی از قبیل نخود، کشمش، مغز گردو و بادام و غیره را خریداری مینمایند.
در شب چهارشنبه گروهی از جوانان در کوچهها یا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش میکنند و سپس از روی آن پریده و میگویند
”اتیل باتیل چارشنبه
بختیم آچیل چارشنبه
باش آغدیم دیش آغدیم
بوردا قالسین“
بعد از آن مراسم شالاندازی و به عبارت محلی ”شال ساللاماق” یا ”کجاوه ساللاماق” و یا ”بئلی بئلی” آغاز میشود.
کجاوه ظرفی سه گوش و مثلثی شکل از جنس حلبی بوده و به جای شال مورد استفاده قرار میگرفت.
در این مراسم جوانان به پشت بام منازل دوستان و آشنا و همسایگان رفته و از مقابل پنجرهها یا روزنه پشت بام اتاقها شال و دستمال خود را به نیت و آرزویی که در سر دارند روانه پایین میکنند.
صاحبخانه طبق رسم معمول مقداری تنقلات یا پول، یکی دو دانه سیب سرخ یا تخم مرغ ب پز شده که در میان پوست پیاز آن را به رنگ سرخ در اوردهاند را داخل شال گذاشته و با دعای خیر وتکان دادن شال یا ریسمان دستمال آنها را روانه میکنند
در همین شب گروهی از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها یا کنار پنجرهها به فال گوش ایستاده و بعضی نیز بر سر چهار راه ها میآیستند تا به صحبتهای عابرین گوش داده و نیت و حاجت خود را با توجه به گفتههای آنها تفسیر و تعبیر نمایند صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد کوچک، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادی سه یا هفت بار از روی آب میپرند و برای خود در سال جدید آرزوی سلامتی میکنند
گروهی نیز با اعتقاد بر این که آبها هنگام تحویل سال از نو متولد میشوند، کوزههای کهنه خود را شکسته و کوزههای تازه را با آب پر میکنند تا بعدا در سال جدید به کنج اتاقها بپاشند یا در مشک بریزند یا چایی دم کنند و به این ترتیب ضمن دور کردن قضا و قدر الهی برای آنها در سال جدید مایه برکت باشد. امروزه با ارتباطات اجتماعی مردم با یکدیگر و تغییرات فرهنگی که در جوامع شهر و روستایی به وجود آمده، مراسم شالاندازی و آب پر کردن کوزهها تا حدودی رنگ و روی خود را باخته و به دست فراموشی سپرده شده است