شب یلدا
بعضی ازمردم منطقه هنوز هم اعتقاد دارند که درآن شب حضرت خضر (ع) به همه خانوادهها سر میزند و قووت را تبرک مینماید و دلیل آن هم وجود جای قمچی یا تازیانه وی روی این ماده غذایی میباشد.
روی این اعتقاد پیشینیان اردبیل قووت را درسینی یا مجمع ریخته و آن را در گوشهای از اتاق قرار میدادند و اعتقاد داشتند که سپیده دم پس از برخاستن از خواب، جای تازیانه را روی آن خواهند دید.
بعضی افراد جای تازیانه را کاربزرگتران خانواده میدانستند اما عده ای معتقد بودند که این درواقع کار حضرت خضر بوده و علامت روی قووت جای تازیانه او هست.
مردم اردبیل فصل پاییز را نیز باتوجه به تغییرات جوی منطقه تقسیم بندی کرده بودند و روزهای موسوم به کلوز با فتحه حروف اول و سوم هنوز نیز دربین عدهای از سال خوردگان منطقه مصطلح میباشد.
آنان معتقدند که در این روزها که از سیزدهم تا اواخر آذر ماه را شامل می شود چنانچه در منطقه برف ببارد زمستان سخت خواهد بود و برف تاچند هفته ابتدای بهار در زمین باقی خواهد ماند.
زمستان در اردبیل از گذشتههای دور به چله بزرگ از اول دی تا دهم بهمن ماه و چله کوچک از دهم بهمن تا آخر اسفند ماه تقسیم شده است.
مردم معتقدند که هرچند چله بزرگ از لحاظ میزان بارش برف و سرما درمنطقه اهمیت دارد اما چله کوچک سخت تر از آن میباشد و ضرب المثلهای خاصی به زبان ترکی در این زمینه دارند.
اسفند ماه هم در اردبیل به روزها و هفتههای دیگری ازنظر شرایط جوی تقسیم شده است و هفته اول این ماه به چله بچه معروف است که شب اول این هفته را کورد اوغلی احمد مینامند.
شادروان بابا صفری درکتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ مینویسد : براساس یک داستان، پسری به نام احمد که از اهالی کردستان بوده و دریکی از روستا های اردبیل زندگی میکرده است یک روز درآخر بهمن ماه که هوا آفتابی بوده برای انجام کار به بیابان میرود.
ناگهان هوا تغییر یافته و برف و سرمای شدیدی شروع میشود و احمد از راه رفتن بازمانده و درزیر برف مدفون می شود. خانواده این پسر جستجوی او را شروع میکنند و به دلیل برف شدید ازتلاش خود نتیجه ای نمی گیرند اما فردای آن روز احمد را از زیر برف زنده مییابند. دراین داستان از قول احمد گفته شده است که وقتی توانم در برابر سرما از دست رفت بیهوش روی زمین افتادم اما در نیمههای شب به هوش آمده و احساس گرما کردم و بعد فهمیدم که این حرارت از زمین است. این داستان دربین پیشینیان منطقه این تصور را به وجود آورده است که در آن شب به زمین نفس میآید و زمین گرم میشود.
روزهفتم اسفند دراردبیل به قاری کولگی یعنی کولاک پیر زن موسوم است و داستان از این قرار است که در زمانهای قدیم یک پیرزن شتری داشته است که با سپری شدن چله بزرگ و کوچک این شتر حالت جفتگیری پیدا نکرده است.
پیرزن از این شرایط دلخور شده و با دعا از خداوند خواسته خود را طلب می نماید و سرانجام دعای این پیرزن برآورده شده و برف و سرمای شدیدی منطقه را فرا میگیرد و شتر پیرزن باردار میشود.
روز دوازدهم اسفند هم درمنطقه به وعده یلی یعنی باد موسمی نامیده شده است و در اغلب سالها در آن روز باد گرم جنوب غربی که در اصطلاح هواشناسی به باد فون و در زبان محلی به گرمیج مشهور است در منطقه میوزد و سبب ذوب برفها میشود.
بسیاری از تقسیم بندی فصول سال در اردبیل متناسب با تغییرات جوی و فصلی انجام شدهاند بطوریکه اکثر پدیدههای جوی که در داستانها و یا این تقسیم بندیها به آنها اشاره شدهاند در واقع همه ساله در این دیار به وقوع میپیوندند.
در گذر زمان و پیچیده شدن زندگی بسیاری از این آیینها اکنون در حال فراموش شدن میباشند و یا به کلی فراموش شدهاند و فقط یادی از اسامی روزهای به خصوص آن دوران در ذهن چند پیرمرد که هنوز در قید حیات هستند باقی مانده است.
معدود مادر بزرگان و پدر بزرگانی که هنوز نفس آنان گرمابخش کانونهای تعدادی از خانواده هاست در دوران کم رنگ شدن صمیمیت در خانوادهها به لحاظ حاکمیت زندگی ماشینی و ورود انواع سرگرمیهای پر زرق و برق ، نعمت بزرگی برای کودکان، نوجوانان و میان سالان محسوب میشوند.
ورود لوازم پر زرق و برق، سرگرمیهای کاذب مانند بازیهای رایانه ای، اینترنت، تلویزیون و تلفن همراه از دلایل اصلی کم رونق شدن بازار قصه ها و افسانههای شیرین و کهن هستند و مردم درمسیر این تحولات به تدریج بسیاری از این افسانهها و نامگذاری روزهای به خصوص سال را به فراموشی سپرده اند.
از طرفی ماشینی شدن زندگی هر چند از حجم کار مردم و زنان خانه دار کاسته اما همین تجملات به نوعی صمیمیت، آرامش و عواطف اعضای خانوادهها را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است.
ورود تجملات و تشریفات و افزایش انتظارات و توقعات ناشی از زندگی ماشینی نیز مردان و حتی زنان خانوادههای امروزی را چنان از بامداد تا شامگاه درگیر کارهای روزمره کرده است که دیگر فرصتی برای پرداختن به فرزندان خویش و ایجاد ارتباط عاطفی با آنان، نقل داستانهای کهن و برگزاری مراسم های سنتی باقی نمانده است.
: حتی معدود مراسم مربوط به فصول سال از جمله شب یلدا که در دوران کنونی نامی از آنها باقی است به شکل تشریفاتی برگزار میشوند و هدف از اصلی از برپایی آنان که همان افزایش ارتباط معنوی و عاطفی، صله رحم و احترام به بزرگتران و سال خوردگان است، تحت الشعاع تجملات ظاهری و خرید تنقلات و میوههای گران بها قرار گرفته است.