شب یلدا
مادربزرگ که هنوز خاطرات نقل داستانها و افسانههای کهن برای فرزندانش درشبهای طولانی پاییز اردبیل را درذهن دارد اکنون درروزگاری که سرگرمیهای کاذب و شیوه زندگی ماشینی اعضای خانوادهها را ازهمدیگر دورکرده است، حسرت آن دوران شیرین را میخورد. تا دهههای نه چندان دور روزها، هفتهها و فصلها برای این پیرزن و اعضای کانون گرم خانواده او مفهوم معنوی خاصی داشتند و آرامش خاطرشان برارزش لحظهها افزوده بود.
به همین دلیل متناسب با فصل و تغییرات جوی وجغرافیایی نامهای ویژه ای برای روزها برگزیده بودند و آیینهای خاصی را پرشکوه برپا میکردند. مراسم مربوط به فصول سال درسرزمین سرما و سبلان به لحاظ پرتغییر بودن شرایط جوی و بافت سنتی و روستایی منطقه نمود خاصی داشتند و پیشینیان ما برای روزها و هفتهها درطول زمان آیینها و نامگذاریهایی داشتهاند که در سایر نقاط ایران نمونههای آن کمتر دیده میشود.
اردبیلیان همانند مردم سایر نقاط ایران طولانیترین شب سال را یلدا (چله گیجسی )مینامند اما این آیین سالها قبل متفاوت ازآنی که الان رایج است دراین منطقه برپا میشد. درحدود ۳۵ سال قبل خانوادههای اردبیلی درکنار کرسی دورهم نشسته ضمن گوش دادن به قصههای پدر بزرگان و مادربزرگان تنقلاتی ازقبیل نخود و کشمش، مغز گردو و سبزه مصرف میکردند
مردم اردبیل هم مانند اغلب نقاط ایران درشب یلدا هندوانه خریداری میکنند و معتقدند که خوردن این محصول جالیزی در ب چله بدن انسان را درطول شبها و روزهای سرد زمستان از سرما محافظت میکند. آنان ضرب المثلی نیز دراین ارتباط دارند و به افرادی که دنبال خرید ویا انجام کاری رفته و تاخیرکرده اندمی گویند : بند علی قارپوز وعده سی ویردی ولی گلمدی یعنی بند علی وعده خرید هندوانه داد اما نیامد .
قارپوز در زبان ترکی به معنی هندوانه است و داستان ازاین قرار است که در زمانهای دور پدر خانوادهای به نام بند علی درشب چله براساس رسم معمول به زن و فرزندان خود وعده خریدن یک عدد هندوانه را میدهد و برای خرید آن رهسپار کوچه و بازار میشود. درآن زمان که راههای ارتباطی پیشرفته فعلی درمنطقه همانند زمان حاضر نبود ، کالاها و میوههایی که درنقاط گرمسیری کشور تولید و برداشت میشدند قابل حمل آسان به منطقه اردبیل نبودند.
براین اساس مردم به میوههای هرفصل فقط درفصل خود که درمنطقه کشت میشدند دسترسی داشتند و بطور معمول هندوانه مخصوص شب یلدا را از تابستان نگهداری میکردند اما به دلایلی خانواده بند علی نتوانسته بودند این میوه جالیزی را درتابستان تهیه نمایند. بالاخره زن و فرزندان بند علی تا پاسی ازشب برای رسیدن هندوانه منتظر می مانند اما خبری از بند علی که در به در دنبال هندوانه میگشته نشد.
یکی از آیینهای ویژه فصل سرد دراردبیل به خدر نبی موسوم است که در شب جمعه ایام چار چار برگزارمی شد. مردم منطقه چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک یعنی روزهای هفتم تا پانزدهم بهمن را چار چار مینامند. درآن شب اغلب خانوادهها یک نوع ماده غذایی متشکل ازآرد گندم برشته، آرد نخودچی و آرد عدس بوداده که مردم منطقه به آن قووت میگویند تهیه و با شکر و یا دوشاب که آن هم شیره کشمش است مخلوط کرده ومی خوردند.
بعضی ازمردم منطقه هنوز هم اعتقاد دارند که درآن شب حضرت خضر (ع) به همه خانوادهها سر میزند و قووت را تبرک مینماید و دلیل آن هم وجود جای قمچی یا تازیانه وی روی این ماده غذایی میباشد.
روی این اعتقاد پیشینیان اردبیل قووت را درسینی یا مجمع ریخته و آن را در گوشهای از اتاق قرار میدادند و اعتقاد داشتند که سپیده دم پس از برخاستن از خواب، جای تازیانه را روی آن خواهند دید.
بعضی افراد جای تازیانه را کاربزرگتران خانواده میدانستند اما عده ای معتقد بودند که این درواقع کار حضرت خضر بوده و علامت روی قووت جای تازیانه او هست.
مردم اردبیل فصل پاییز را نیز باتوجه به تغییرات جوی منطقه تقسیم بندی کرده بودند و روزهای موسوم به کلوز با فتحه حروف اول و سوم هنوز نیز دربین عدهای از سال خوردگان منطقه مصطلح میباشد.
آنان معتقدند که در این روزها که از سیزدهم تا اواخر آذر ماه را شامل می شود چنانچه در منطقه برف ببارد زمستان سخت خواهد بود و برف تاچند هفته ابتدای بهار در زمین باقی خواهد ماند.
زمستان در اردبیل از گذشتههای دور به چله بزرگ از اول دی تا دهم بهمن ماه و چله کوچک از دهم بهمن تا آخر اسفند ماه تقسیم شده است.
مردم معتقدند که هرچند چله بزرگ از لحاظ میزان بارش برف و سرما درمنطقه اهمیت دارد اما چله کوچک سخت تر از آن میباشد و ضرب المثلهای خاصی به زبان ترکی در این زمینه دارند.
اسفند ماه هم در اردبیل به روزها و هفتههای دیگری ازنظر شرایط جوی تقسیم شده است و هفته اول این ماه به چله بچه معروف است که شب اول این هفته را کورد اوغلی احمد مینامند.
شادروان بابا صفری درکتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ مینویسد : براساس یک داستان، پسری به نام احمد که از اهالی کردستان بوده و دریکی از روستا های اردبیل زندگی میکرده است یک روز درآخر بهمن ماه که هوا آفتابی بوده برای انجام کار به بیابان میرود.
ناگهان هوا تغییر یافته و برف و سرمای شدیدی شروع میشود و احمد از راه رفتن بازمانده و درزیر برف مدفون
می شود. خانواده این پسر جستجوی او را شروع میکنند و به دلیل برف شدید ازتلاش خود نتیجه ای
نمی گیرند اما فردای آن روز احمد را از زیر برف زنده مییابند. دراین داستان از قول احمد گفته شده است که وقتی توانم در برابر سرما از دست رفت بیهوش روی زمین افتادم اما در نیمههای شب به هوش آمده و احساس گرما کردم و بعد فهمیدم که این حرارت از زمین است. این داستان دربین پیشینیان منطقه این تصور را به وجود آورده است که در آن شب به زمین نفس میآید و زمین گرم میشود.
روزهفتم اسفند دراردبیل به قاری کولگی یعنی کولاک پیر زن موسوم است و داستان از این قرار است که در زمانهای قدیم یک پیرزن شتری داشته است که با سپری شدن چله بزرگ و کوچک این شتر حالت جفتگیری پیدا نکرده است.
پیرزن از این شرایط دلخور شده و با دعا از خداوند خواسته خود را طلب می نماید و سرانجام دعای این پیرزن برآورده شده و برف و سرمای شدیدی منطقه را فرا میگیرد و شتر پیرزن باردار میشود.
روز دوازدهم اسفند هم درمنطقه به وعده یلی یعنی باد موسمی نامیده شده است و در اغلب سالها در آن روز باد گرم جنوب غربی که در اصطلاح هواشناسی به باد فون و در زبان محلی به گرمیج مشهور است در منطقه میوزد و سبب ذوب برفها میشود.
به گزارش خبرنگار ایرنا بسیاری از تقسیم بندی فصول سال در اردبیل متناسب با تغییرات جوی و فصلی انجام شدهاند بطوریکه اکثر پدیدههای جوی که در داستانها و یا این تقسیم بندیها به آنها اشاره شدهاند در واقع همه ساله در این دیار به وقوع میپیوندند.
در گذر زمان و پیچیده شدن زندگی بسیاری از این آیینها اکنون در حال فراموش شدن میباشند و یا به کلی فراموش شدهاند و فقط یادی از اسامی روزهای به خصوص آن دوران در ذهن چند پیرمرد که هنوز در قید حیات هستند باقی مانده است.
معدود مادر بزرگان و پدر بزرگانی که هنوز نفس آنان گرمابخش کانونهای تعدادی از خانواده هاست در دوران کم رنگ شدن صمیمیت در خانوادهها به لحاظ حاکمیت زندگی ماشینی و ورود انواع سرگرمیهای پر زرق و برق ، نعمت بزرگی برای کودکان، نوجوانان و میان سالان محسوب میشوند.
ورود لوازم پر زرق و برق، سرگرمیهای کاذب مانند بازیهای رایانه ای، اینترنت، تلویزیون و تلفن همراه از دلایل اصلی کم رونق شدن بازار قصه ها و افسانههای شیرین و کهن هستند و مردم درمسیر این تحولات به تدریج بسیاری از این افسانهها و نامگذاری روزهای به خصوص سال را به فراموشی سپرده اند.
از طرفی ماشینی شدن زندگی هر چند از حجم کار مردم و زنان خانه دار کاسته اما همین تجملات به نوعی صمیمیت، آرامش و عواطف اعضای خانوادهها را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است.
ورود تجملات و تشریفات و افزایش انتظارات و توقعات ناشی از زندگی ماشینی نیز مردان و حتی زنان خانوادههای امروزی را چنان از بامداد تا شامگاه درگیر کارهای روزمره کرده است که دیگر فرصتی برای پرداختن به فرزندان خویش و ایجاد ارتباط عاطفی با آنان، نقل داستانهای کهن و برگزاری مراسم های سنتی باقی نمانده است.
: حتی معدود مراسم مربوط به فصول سال از جمله شب یلدا که در دوران کنونی نامی از آنها باقی است به شکل تشریفاتی برگزار میشوند و هدف از اصلی از برپایی آنان که همان افزایش ارتباط معنوی و عاطفی، صله رحم و احترام به بزرگتران و سال خوردگان است، تحت الشعاع تجملات ظاهری و خرید تنقلات و میوههای گران بها قرار گرفته است.
در زمانهای قدیم که امکانات گرمایشی فعلی وجود نداشتند همه اعضای خانواده دور یک کرسی جمع میشدند و همین موضوع باعث افزایش صفا و صمیمیت در خانوادهها میشد.
چند سال قبل در یکی از شهرهای ایران در روزهای سرد اواسط زمستان گاز لوله کشی شده شهری قطع شد و به ناچار با یک دستگاه بخاری برقی همگی یک اتاق کوچک را گرم کرده و چند روزی را در آن مکان سپری کردیم.
این موضوع هر چند بروز مشکلاتی را برای اعضای خانواده درپی داشت اما از طرفی باعت شد که همچون سالهای قدیم کودکانمان را برای چند روزی به معنای واقعی درکنار خویش احساس کنیم.
استان اردبیل به ویژه مرکز این استان شامل شهرستانهای اردبیل، نمین، نیر و مشگین شهر به لحاظ موقعیت جغرافیایی و طبیعی خود و قرارگرفتن درمسیر سامانههای گوناگون از شرایط جوی و آب و هوایی بسیار متغیر ومتفاوتی برخوردار میباشد.
هرچند در گذرزمان تحولات ناشی از پیشرفته شدن زندگی چهره اکثر نقاط اردبیل را نیز همچون دیگر مناطق ایران تغییر داده است اما اردبیل از معدود استانهای کشوراست که هنوز بسیاری از روستاهای آن دارای بافت سنتی هستند و اهالی آنها آداب و رسوم خود را به شکل سنتی برگزار میکنند