عروسی در اردبیل

عروسی در اردبیل

خواستگاری رسمی وعقد خوانی

پس از آنکه دختری مورد پسند قرار می گرفت اقدام به خواستگاری رسمی می شد علامت قبول ازدواج ازطرف خانواده دختر چای شیرین بود و در این روز از اقربای دختر هم عده ای بدین مجلس که به «شیرنی ایچدی» معروف بود دعوت می شدند. در این مجلس میزان مهریه و شرایط طرفین و تاریخ عقد مشخص می شد نامزدی رسمی وقتی صورت می گرفت که مراسم مخصوصی به نام «شال اوزوک» انجام یابد اوزوک لفظ ترکی و به معنی انگشتری است و شال به همان معنائی است که در زبان فارسی نیز مصطلح است.

عقدخوانی
بین نامزدی و عقد خوانی مدت زیادی طول نمی کشید و از کسان طرفین برای مجلس عقد دعوت می شد و این دعوت غالباً از مردان مسن و میانسال به عمل می آمد.
عقدخوانی در خانه دختر به عمل می آمد ولی مخارج آنرا خانواده پسر بر عهده داشت وقتی که صیغه عقد جاری می شد مجلس در سکوت عمیق و روحانی خاصی فرو می رفت و همه به جملات خوانندگان صیغه توجه می کردند. عروس در اتاق دیگری که او را بر روی ظرف مسینی می نشاندند و در وسط پارچه ای که در بالای سر او گرفته بودند دو تکه قند را به هم می سائیدند چون صیغه به پایان می رسید همه مبارکباد می گفتند آنگاه با چای و شیرینی از حضار پذیرائی می کردند.

پارچه کسدی
قبل از بردن عروس به خانه بخت جشن دیگری گرفته می شد که مختص زنها بود. مراد از این جشن آن بود که کسان طرفین دور هم بنشینند و لباس های عروس را بریده و بدوزند. ولی در طول زمان این کار صورت تشریفاتی به خود گرفته مبدل به یک جشن رسمی برای نشاندادن لباس ها و زینت آلات عروس به دیگران شده بود. در آن مجلس، که در خانه عروس برگزار می شد سازنده ها یعنی خوانندگان و نوازندگان زن دعوت می شدند و با پذیرائی های گرم جشن می گرفتند و در ضمن آن لباس ها و زینت آلاتی را که خانواده داماد برای عروس آورده بودند به مهمانان نشان می دادند. فردای آن روز کسانی از نزدیکان داماد به اتفاق خیاط به خانه عروس می آمدند و قسمتی از پارچه ها را بریده برای روز عروسی لباس می دوختند.

حنا گجه سی
حناگجه، شبی بود که فردای آن عروس را به خانه داماد می بردند این جشن هم در خانه عروس و هم در خانه داماد گرفته می شد. حنا گجه خانه عروس مخصوص دختران و زنان جوان بود اینان، از هر دو خانواده، از بعد از ظهر آن روز به خانه عروس دعوت می شدند و با او به حمام می رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن می گرفتند و چون به دست های عروس حنا می بستند از این رو آنرا حنا گجه یعنی شب حنا بندان می گفتند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برگزار می شد و دوستان و همسالان وی در آنجا گرد آمده با او به حمام می رفتند.

شب عروسی
بردن عروس به خانه داماد غالباً بعد از غروب صورت می گیرد در زمان های قدیم بعضی از خانواده ها عروس را با اسب به خانه داماد می بردند ولی بعد ها درشگه جانشین اسب شد و امروزه از ماشین استفاده می کنند. بعد از ظهر روزی که غروب آن عروس به خانه داماد می رفت جهزیه او را باضافه لباس ها و تحفه هائی که از روز نامزدی به بعد برای او آورده بودند، به خانه داماد می بردند. عروس را مشاطه آرایش می داد و هنگام رفتن او به خانه داماد چادری بسرش می انداختند و زن های مسنی از خانواده او وی را همراهی می کردند یک نفر «ینگه» هم همراه آنها می شد تا آداب و مراسم به حجله رفتن عروس را بوی بیاموزد و در برابر کینه توزی احتمالی از او مراقبت کند موقع رفتن عروس پدر وی، و در صورت نبودن او برادربزرگ یا عموی او، دم در خانه دعای خیر می داد و خوشبختی او را آرزو می کرد. در خانه داماد معمولا شام تهیه می شد و از مردان و زنانی از بستگان طرفین دعوت به عمل می آید رسم بر این بود که داماد سه تا سیب به پشت عروس بزند و بسر او نقل و نبات بریزد و پول نثار کند در مدخل راهروی ساختمان مجموعه یا طشت مسین می گذاشتند تا عروس از روی آن بگذرد و مثل مس در آن خانه محکم بماند.
ترک پلو
فردای شب عروسی برای ناهار عروس غالبا مادرش «قویماق» می فرستاد و برای شام او نیز از خانه پدرش ترک پلو می آوردند. ترک غذای مخصوصی است و آن پلویی است که با زعفران و شکر و روغن مثل کته پخته می شد. پلو را نیز گاهی با دو یا سه خورش می پختند و همه آنها را با دیگ و ظرف هائی که در آنها پخته بودند می فرستادند. فرستادن ترک پلو هم دارای تشریفاتی بود و در خانه عروس برای شرکت در این مراسم از جمعی از نزدیکان دعوت می شد. هم چنین کسان داماد از اقربای نزدیک خود برای صرف این غذا دعوت می کردند.

اوز آشدی
عروس از ساعت ورود روی خود را از دیگران، یعنی مردان و زنان خانواده شوهر، می پوشانید و روز اول برای آنکه نزد مادر شوهر یا خواهران و کسان داماد چادر از سر او بردارند هر یک از آنها چیزی به وی هدیه می دادند این هدیه بسته به تمکن مالی خانوادگی فرق داشت و در خانواده های متمکن سکه طلا بود و آنرا «اوز آشدی» می گفتند یعنی رونما.

بنده تخت
چون انتظار ورود مهمان برای خانواده داماد در مدت یک هفته و ده روز اول کار مشکلی بود لذا بعدها روز سوم عروسی را با اصطلاح عوامانه بنده تخت که تحریف شده عبارت «بانوبتخت» است بدین کار اختصاص دادند و بعد از ظهر آن روز را به طور رسمی برای پذیرائی از مهمانان مشخص ساختند.

ایاغ آشدی
پس از پایان این قبیل مراسم، عروس و داماد بقصد بازدید به خانه های منسوبان و دوستان خود می رفتند. بعد از این بازدیدها تشریفات ایاغ آشدی آغاز می شد و آن عبارت از مهمانی هائی بود که خویشان و دوستان عروس و داماد، متناسب با درجه نزدیکی که با آنها داشتند، به افتخار آنان ترتیب می دادند و از خانواده های طرفین نیز دعوت می نمودند