- بهشتی به نام اردبیل

جستجو

بایگانی2011

تکم چی

تکم چی

تکم چی

به هنگامی که برفها در سینه ساوالان آب شده و بصورت رودها در سرزمین پهناور آذربایجان جاری می شود صدای تکم و تکم چی ها نیز در شهر و روستا می پیچید که با زبان شیرین و آهنگین خود به مردم نوید آمدن بهار را می دهند و خلق را برای پاک کردن کینه از دلها و گرد و غبار از خانه هایشان دعوت می کنند ، تکم یک عروسک چوبی سنتی است . واژه تکم Takam از دو بخش “تکه ” و ” م ” تشکیل شده است . تکه در زبان ترکی به معنی بز نر قوی هیکل که همیشه در راس گله حرکت می کند و گله را به چراگاه و محلهای معین هدایت می کند “م” ضمیر ملکی دوم شخص مفرد است و تکم در واقع به معنی ” بز نرمن ” است .
به کسی که تکم را می رقصاند” تکم چی” می گویند که اشعار مخصوص تکم را با آهنگی خاص می خواند . البته شایان ذکر است که اشعار تکم در چند آهنگ که خاص تکم بوده خوانده می شود .
تکم عروسکی است چوبین که روی آنرا با مخمل یا پارچه هائی به رنگ قرمز می پوشانند و روی این پارچه را با پولک ، زنگوله ، سکه و نیز پارچه های الوان و حتی ائینه تزیین می کنند. هر یک از تزئینات تکم علت و فلسفه ای داشته است : مثلا زنگوله و سکه برای ایجاد سروصدای بیشتر بوده تا مردم را از داخل خانه ها به کوچه ها و دم در خانه ها بکشاند . از سوی دیگر یک ضرباهنگ برای حرکت تکم بوجود می آورد . اینکه به دو طرف عروسک ( طرفین شکم عروسک ) آئینه نصب می کردند . به این دلیل بود که تکم خبر فرا رسیدن سال نو را به مردم می داد و با خود آئینه ای به رسم روشنائی و صفا داشت. اینکه در ساخت تکم همیشه از رنگ قرمز برای پوشاندن بدنه اصلی استفاده می کردند شاید به این دلیل بوده که درآذربایجان قدیم لباس و توری سر و روی عروس به رنگ قرمز بوده و خواسته اند تکم نیز مثل هر عروسی مظهر شادی و خوشی باشد
نحوه تکم گردانی :
تکم گردانی جزو حرفه های گوسانی و بصورت هنری بوده که نسل به نسل و از پدر به پسر می رسیده و اشعار تکم نیز سینه به سینه منتقل می شده است . تکم عروسکی بود به شکل بز که بر سر چوب گردی سوار می شد . این بز روی یک صفحه چهارگوش یا گرد که سوراخی در وسط داشت قرار می گرفت که چوب پایه ان از سوراخ وسط صفحه می گذشت . تکمچی چوب را بدست می گرفت و تکم را روی صفحه چوبی به حرکت در می آورد و متناسب با حرکات آن اشعاری را به آواز می خواند . سر و صدای زنگوله و خوردن تکم بر صفحه چوبی نوعی ریتم و آهنگ برای آواز تکمچی بوجود می آورد.
اینهم نمونه هایی از اشعار تکمچی :

بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علی با ذوالفقار آمد خوش آمد
گل و نسرین به باغ آمد خوش امد
سیزون بوتازه بایراموز مبارک
آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
جناب جبرئیل نامه گتوردی
گتور جگین پیمبره یتوردی
مبارک قوللارین گویه گوتوردی
سیزون بوتازه بایراموز مبارک
آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
( جناب جبرائیل نامه آورد – محض آوردن به پیامبر رسانید پیغمبر هم دستهایش را بر آسمان برداشت که این عید تازه تان مبارک باشد . ماهتان ، سالتان ، هفته تان ، روزتان مبارک )
امیرالمومنین تخته چخاجاق
یزیدون بوینونا نوخدا وراجاق
شیرین شربت سو یرینه آخاجاق
سیزون بوتازه بایراموز مبارک
آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
(حضرت امیرالمومنین ، به تخت ولایت خواهد نشست و برگردن یزید افسار خواهد بست و به جای آب در رودها شربتهای شیرین جاری خواهد شد . این عید بر … )
در اشعار تکمچی فقط از فرا رسیدن نوروز و تبریک سال نو سخن نرفته بلکه به موارد مذهبی و موارد انتقادی ، اجتماعی نیز اشاره شده است ) ادامه مطلب

حاکمان قدیم اردبیل

بهمن میرزا پسر چهارم عباس میرزا نائب السلطنه پسر فتحعلیشاه و برادر اعیانی محمد شاه قاجاراست که در سال ۱۲۲۵ ه.ق. زاده شد. وی از فضلای شاهزادگان قاجار ، مردی فضل پرور ، کتاب دوست ، هنرخواه ، مربی علم و ادب که گویند صاحب کتابخانه معتبری بوده و بسیاری از کتب نفسیه فارسی به نام او تالیف شده و یا به تشویق او به چاپ رسیده است همچنین او مولف تذکره الشعرائی است به نام تذکره محمد شاهی که آن را بنام برادر خود محمد شاه در سال ۱۲۴۹ ه.ق. به انجام رسانده است.

بهمن میرزا در سال ۱۲۵۰ ه.ق. حاکم اردبیل بود. محمد میرزا پس از شاه شدن او را به افوج بهادران از اردبیل خواسته و با خود به تهران بردو پس از ورود به تهران او را در ۱۹ شعبان ۱۲۵۰ ه.ق. حاکم تهران کردو در سال ۱۲۵۱ ه.ق. بحکومت بروجرد و سیلاخور منصوب شد. بهمن میرزا در سال ۱۲۵۵ ه.ق. پس از فوت قهرمان میرزا پسر هشتم عباس میرزا و برادر اعیانی خودکه والی آذربایجان بود از طرف محمد شاه بجای او به تبریز فرستاده شد و تا سال ۱۲۶۳ ه.ق. والی آذربایجان بود. در این اوان بنا به گفته مورخی :« چون آفتاب عمر برادر را در سنین اخیر سلطنتش که همه روزه بواسطه مرض نقرس اشتداد می یافت بشرف افول دید و ناصرالدین میرزا ولیعهد را که در صغرسن بود لایق تصدی سلطنت ندانسته نقشه سلطنت برای خویش کشید و گروهی از رجال دولت رانیز بخود متوجه ساخت» .

بهمن میرزا که بعلت سوء سیاست حاج میرزا آقاسی صدراعظم، با الله یار خان آصف الدوله و پسرش محمد حسنخان سالار که خراسان را در دست داشتند بر ضد آقاسی محرمانه متحد شد. به این معنی که آصف الدوله بواسطه فرستادن رسل و رسائل با بهمن میرزا خواهر زاده خود ارتباط پیدا کرد و او را حاضر کردکه پس از تسخیر تهران بوسیله حسنخان سالار و سپاه خراسان سریع از تبریز آمده و در زمان حیات یا ممات برادر بر تخت سلطنت جلوس کند.

بهمن میرزا هم به پیشنهادهای آصف الدوله خالوی خود روی موافقت نشان داد و مادر بهمن میرزا نیز نظرات برادر خود را تایید کرد. حاجی میرزا آقاسی در سال ۱۲۶۳ ه.ق. چون از این مواضعه اطلاع یافت خسرو خان گرجی را مامور دستگیری رضا قلی خان والی کردستان کرد خسرو خان هم او را دستگیر و به تهران روانه نمود پس از این عمل بهمن میرزا مسبوق شد که خسرو خان بقصد گرفتاری او از کردستان به آذربایجان خواهد آمد این بود که از ترس گرفتاری مخفیانه خود را به تهران رساندو از محمد شاه امان گرفت اما زیاد از تامین گرفت خود اطمینان پیدا نکرد زیرا حاج میرزا آقاسی درصدد توقیف کردن او بود و چون زیاد واهمه داشت از این جهت در همین سال بسفارت روس در پامنار رفت در آنجا پناهنده گردید پس از پناهندگی وزیر مختار روس میان او و شاه واسطه شده قرار شد که شاهزاده بامنشیان ونوکران و عائله خود در تحت حفاظت و مراقبت قزاقان و سپاهیان روسی از راه گیلان بقفقازیه برود پس از عزیمت از ایران سه سال در تفلیس مقیم بود.

در سال ۱۲۶۶ ه.ق. بنا بصلاحدید دولت روس ویا خودش شهر شوشی حاکم نشین قراباغ را برای اقامت دائمی خویش برگزید و تا آخر عمر خود (۱۳۰۱ ه.ق) با دم و دستگاه خویش در آنجا با تابعیت دولت روس زندگانی می کرد و حقوقی هم از دولت روسیه می گرفت و اولاد و اخلاقش نیز در شمار سپاهیان روسیه منظم و موظف گشتند پس از این مقدمات و اتمام کار بهمن میرزا دولت ناصرالدین میرزا ولیعهد (ناصر الدین شاه بعدی) را بحکمرانی آذربایجان بوزارت و پیشکاری میرزا فضل الله نصیر الملک علی آبادی و میرزا جعفر خان مشیر الدوله را به نظم مهار امور دول خارجه (کارگذاری) با جمعی از اعاظم واعیان مامور و بدانصوب عزیمت نمودند.

بنا بگفته کنت دو گوبینوروسها در زمان سلطنت محمد شاه و نیز هنگام پادشاهی ناصرالدینشاه ومخصوصاً پس از در گذشت دو ولیعهدش (محمود میرزا و معین الدین میرزا) کوششی برای نیابت سلطنت و ولیعهدی بهمن میرزا بعمل آوردند ولی نتیجه ای برای آنان حاصل نگردید.کنت دو گو بینو وزیر مختار فرانسه در تهران در این باب و همچنین علاقه مفرطی که دولت روسیه نسبت به بهمن میرزا نشان میدهد ودر مجلد ۲۸ اسناد مربوط به ایران گزارشش مضبوط است در نامه مورخ ۱۴ شوال ۱۲۷۳ ه.ق. برابر با ۷ ژوئن ۱۸۵۷ م. می نویسد:«در ملاقاتیکه دیروز با صدراعظم کردم هیچکس حتی میرزا عباس خان محرم خاص او هم که معاون وزارتخانه است حضورنداشت.

صدر اعظم پس از شرح مبسوطی مبنی بر صمیمیت و محبوبیت به من و یگانگی و دوستی من نسبت به خود بالاخره گفت مصلحت و مهم ایران ایجاب می کند که شاه تعیین ولیعهد قانونی را به تاخیر نیندازد زیرا شارژه دافر (کاردار) روسیه بدفعات شاه را ملاقات کرده ودر مورد این مساله مهم با شاه صحبت نموده و از جانب دولت متبوع خود اصرار و سفارش کرده است که لااقل بهمن میرزا بسمت نیابت سلطنت انتخاب شود.

شاهزاده بهمن میرزا برادر پادشاه مرحوم محمد شاه است و چندی هم حکمران آذربایجان بوده و پس از مرگ محمد شاه هنگامیکه هنوز شاه کنونی بر تخت سلطنت مستقر نشده بود سفارت روسیه تلاش بسیار می کرد او را به تاج و تخت سلطنت برساند اما اقدامات و توطئه آنها پیش از آنکه به نتیجه برسد کشف شد و بهمن میرزا ناچار به روسیه پناهنده گشت و او حالا با مستمری سالانه صد هزار فرانک (۱۲۰۰۰۰ ریال) که امپراطور روسیه به او می دهد در انجا بسر می برد» ادامه مطلب

نارین قلعه اردبیل

نارین قلعه اردبیل

نارین قلعه اردبیل

نارین قلعه کجاست؟

این قلعه در درون شهر اردبیل بوده، و به کهندژ، ارک و قلعه شهر اردبیل معروف و در کنار رودخانه بالخلو قرار داشت، و دارای برج و باروی محکمی بود، از قدمت آن اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی یکی از معروفترین قلاع ایران محسوب می شود، نارین قلعه که بیشترین شهرت و اهمیتش را از دورۀ قاجار کسب کرده پیش از این دوره نیز وجود داشته، منتها قلعه کوچکتری بوده و به نام «ارک» خوانده می شده است و گویا آقا محمد خان قاجار در نخستین سفرش به اردبیل هنگامی که عازم جنگ بر علیه گرجستان بوده در آنجا اقامت کرده است.

در دوره فتحعلیشاه یک هیأت نظامی فرانسوی به سرپرستی ژنرال گاردان به ایران آمد و مدتی در آذربایجان میهمان عباس میرزا بود این هیأت در اردبیل متوجه اهمیت قلعه «ارک» شده و تاکید بر تقویت قلعه داشتند. عباس میرزا بعد از این قضیه دستور داد شهرهای مهم آذربایجان از جمله اردبیل و خوی و مراغه و غیره از شکل و صورتهای قبلی خارج شوند و تاکیر بر این داشت در این مراکز مهم ایالت آذربایجان چندین قلعه مهم ساخته شود.

این قلاع که همواره جهات نظامی آن با بنای برجها و ستونها و انبارهای مهم خواربار و ارزاق حفظ و تأمین شده بود به اندازه ای مستحکم و طبق اسلوب معماری جدید آن عصر بوجود آمده بود که هنوز هم اگر وجود داشت پس از یک قرن و نیم خودنمائی می کرد. عباس میرزا در شهرهای ماورای ارس من جمله شهرهای نخجوان و عباس آباد قلاع مهمی ساخته که از لحاظ نظامی و دفاعی فوق العاده جالب می باشند این قلاع که در آن زمان شهرت و موقعیت مخصوصی یافته و در جنگهای ایران و روس نقش موثری در دفاع داشت از یکطرف و از جبهه جنوبی به رودخانه ارس متصل بود که در همین قسمت عباس میرزا حصارها و خندق های وسیعی برای آنها تعبیه کرده بود که علاوه بر اینکه در انبارهای بزرگ آن خواربار و غلات فراوان ذخیره می شد ،توپهای جدیدی نیز بر بالای برجهای آن نصب شده بود، گفته می شد که قلاع نامبرده به اندازه ای دقیق و از روی اصول و قواعد فنی ساخته شده بود که وقتیکه (سرهار فورد جونز) نماینده مخصوص دربار انگلیس از آن بازدید بعمل آورد و از کیفیت و بنای حصارها و مخصوصاً جسری که از چوب بر روی رودخانه ارس کشیده شده وبه قلعه مربوط می گردید مستحضر شده سخت در حیرت فرو رفت.

از میان قلاع دیگر قلعه «النچیق» و قلعه اردبیل که به طرز ممالک باختری ساخته شده بود جالب و تماشائی بنظر می رسید اصل قلعه اردبیل مشرف به صحرا بوده و گفته می شد که چون هنگام ساختن آن زیانهائی به اهالی می رسید مطابق دستور عباس میرزا خانه ها و مساکنی که برای بنای آن منهدم می گشت به بهای عادله از صاحبانش خریداری می شد. از هر حیث شباهت به قلاع کشورهای اورپائی آنزمان داشته است هزینه ساختمان قلعه اردبیل در زمان عباس میرزا دویست هزار تومان بوده است.

این بنا به نارین قلعه شهرت یافته زیرا بر اثر استحکام خاص آن مطمئن ترین محبس برای نگهداری زندانیان سیاسی کشور بود و بیشتر بزرگان و شاهزادگان قاجار بخشی از عمر خود را در آن دژ گذرانیدند.

در اطراف قلعه، باروی محکمی با برج های مستحکم ساختند و علاوه بر خندق قدیمی قلعه که در داخل دیوارهای جدیدتر قرار گرفته بود در خارج آن نیز خندق عمیق و عریضی کندند و نهر آب را هم از محله شا باغی به آن بردند این دژ در جنگ های ایران و روس از مستحکمترین مواضع دفاعی اران و مهمترین مرکز ذخیره لوازم جنگی بود. برای رفت و آمد دو در بزرگ و محکم در وسط ضلع شمالی و جنوبی آن تعبیه کردند که بوسیله پل متحرک چوبی به آنطرف خندق ارتباط دادند.

خندق را همواره پر از آب می کردند و شبها نیز تخته پلها را بکناری کشیده ساکنان دژ را در یک جزیره محکمی قرار می دادند. بر بالای برجها توپهای بزرگی کار گذاشته و در دیوارها نیز «مزقل»ها و سوراخهائی برای تیراندازی سربازان بوجود آورده بودند.

داخل قلعه از نقاط دیدنی اردبیل بود زیرا خود شهر کوچکی در پشت دیوار قطور و خندقهای عمیق آن بشمار می آمد. و اگر امروز باقی مانده بود تماشای حیاط ها، خیابانهای متعدد، میدانهای مشق، توپخانه، محوطه سواره نظام و پیاده نظام، حمام، مسجد، محبس، نانواخانه و بیوتات آن برای جهانگردان داخلی و خارجی جالب توجه می نمود.

در مورد چگونگی ویران شدن نارین قلعه اردبیل، بهترین منبع، خاطرات جناب آقای میر حمدالله قاضی که همکار روزنامه جودت، کارمند فرمانداری و سپس شهرداری اردبیل بوده ، وی متولد ۱۲۸۵ در اردبیل می باشد او خاطرات خود را در این مورد چنین بیان می کند:

« رضا خان سردار سپه پس از رسیدن به سلطنت اعلام کرد می خواهد برای بازدید به آذربایجان بیاید. پیش از آمدن شاه، فهیمی استاندار آذربایجان برای تدارک مقدمات استقبال از رضا خان به اردبیل آمد، روز استقبال همه رجال شهر با لباس رسمی و کلاه سلیندر در مقابل خانه آقای امیری صف کشیدند.

شاه پس از مراسم برای استراحت به خانه آقا رفته، بعد از ظهر شاه و همراهان برای بازدید به نارین قلعه رفتند. شاه ضمن بازدید از قسمت های مختلف قلعه، که در آن زمان به عنوان سربازخانه مورد استفاده بود، دستور داد که برای سربازها در بیرون شهر سربازخانه ای بسازند و قلعه را تعمیر کرده و در اختیار ادارات دولتی بگذارند.

پس از رفتن رضا خان مسئولان که دستور شاه را عکس فهمیده بودند سربازها را از قلعه بیرون بردند و آنجا را به جای تعمیر تخریب و با خاک یکسان کردند و بدین ترتیب اردبیل یکی از جالبترین آثار تاریخی خود را از دست داد. ادامه مطلب

logo-samandehi