شعرا اردبیل Archives - بهشتی به نام اردبیل

جستجو

مطالب منتشر شده در دسته ی "شعرا اردبیل"

قار

کوهستان سبلان موهبت های طبیعی

قار

آغارتین تورپاغین قارا اوزونو

بیر دونیا گوزه للیک گوردوم سنده قار!

آمما بیر دفعه لیک دوشدون گوزومدن

قوردلار دولوشاندا، بیزیم کنده، قار

دئدین: من اولماسام، شانلی یاز اولماز

گوللرده یاشیل باش اوردک – غاز اولماز

سولار شاققیلدایب کور، آراز اولماز

بو سوزه ایناندیم نئیلیم منده قار

سن بو ایناملان یاغدین داغلارا

اوز گتدی قارقالار سولغون باغلارا

بئش گونلوک قارانی قوشدون آغلارا

 

ادامه مطلب

عاصم اردبیلی به دیار باقی شتافت

استاد عاصم اردبیلی

استاد عاصم اردبیلی

استاد صالح عاصم کفاش اردبیلی شاعر پرآوازه و مردمی اردبیلی جان به جان آفرین تسلیم کرد

این شاعر برجسته که از سال گذشته به بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد امروز پس از وخامت حال و انتقال به بیمارستان دار فانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
استاد عاصم متولد ۱۳ دی ماه ۱۳۲۰ در یکی از محلات هنرپرور اردبیل به نام جمعه مسجد چشم به جهان گشود.
مرحوم عاصم تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان سنایی و دبیرستان صفوی به پایان رساند و در سال ۱۳۵۳ به دانشسرای عالی تهران راه یافت و پس از آن به شغل شریف معلمی در دبیرستانهای اردبیل مشغول شد.

عاصم علاوه بر مهارت در مراثی غزل های اجتماعی و چارپاره های هجایی، منظومه های شیوایی به صورت بحر طویل دارد که از آن جمله می توان به قطعه بسیار جذاب و پرطرفدار سوری(جهنمده بیتن گول) و شیخ محمد (ایکینجی بهلول) اشاره کرد.

آثاری مانند قانلی سحر، یارالی دورنا، نیسگیللی گولوشلر، سوزلو گوزلر و چند کتاب شعر دیگر از این شاعر فقید به یادگار مانده است.

اسفندماه سال قبل آئین نکوداشت باشکوهی برای این شاعر مردمی که به دو زبان ترکی و فارسی اشعار ارزشمندی از جمله قانلی سحر، یارالی دورنا، نیسگیللی گولوشلر، سوزلو گوزلر دارد، با حضور میهمانان داخلی و خارجی برگزار شد.

پیکر مرحوم عاصم اردبیلی فردا راس ساعت ۱۵ از مقابل مسجد جمعه اردبیل با حضور مردم فرهنگ پرور اردبیل و نیز دوستداران این شاعر و ادیب فاخر اردبیلی تشییع و به خاک سپرده می شود. ادامه مطلب

رحیم منزوی اردبیلی

رحیم منزوی اردبیلی

رحیم منزوی اردبیلی

 رحیم منزوی اردبیلی فرزند اسدالله در محله سیدآباد اردبیل به سال ۱۳۱۶ دیده به جهان گشود. پدرش در کنار شغل حلبی سازی و دواتگری در ایام محرم به شبیه خوانی و تعزیه گردانی می‌پرداخت واین موضوع در رحیم منزوی به مرثیه سرایی تاثیر فراوانی گذاشت.او اولین شعر خود را در سن ۹ سالگی سرود. فضای عاشورایی شهر در سال ۱۳۲۶ به بعد او را به نوحه سرایی سوق داد. در پایان تحصیل وارد ارتش گردید و در مراغه پای درس آیت الله سید جواد مجتهد نشست و دروس اسلامی را فرا گرفت. بعد از هفت سال از ارتش استعفا کرد و مدتی بعد به رانندگی پرداخت. در سحرگاه روز ۹ مرداد ۱۳۷۱در پی عارضه قلبی در تهران درگذشت و جنازه‌اش به اردبیل انتقال یافت و در قبرستان بهشت فاطمه به خاک سپرده شد.
محضر حقده بلادور باشه، باش و جان باجی
ایستیرم کئچم باشه، یئته پیمان باجی
معمولاً در سروده‌های او کلمات فارسی و عربی نسبت به سایر نوحه‌ها کم‌تر است. وی در زمانی اشعار خود را سرودند که مداحی ترکی با حضور و پیدایش مداحان بزرگی چون حاج غلامرضا زنجانی، حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی، حاج داود علیزاده، حاج جواد رسولی و حاج عبدالحسین نجار باشی و… به تمام لایه‌های اجتماع رسوخ کرده و گسترش فراوانی یافته‌است و درست چنین زمانی است که سروده‌های منزوی با اجراهای بی نظیر مداحان بزرگ مخصوصاً استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی که با توانایی تمام و درست بر طبق دستگاه‌های موسیقی انجام می‌گرفت، مورد استقبال قرار می‌گیرد.
کاست «اکبره باخ اکبره باخ» حاج غلامرضازنجانی وحاج سلیم که تماماً سروده‌های مرحوم منزوی بود می‌باشد؛ شعری با قالب نو و خلاقیت تمام و اجرایی زیبا و تمام با خلاقیت استاد سلیم مؤذن زاده، و واقعاً می‌توان گفت که این اثر بی‌نظیر بوده و هست و باعث شروع سبک جدیدی در مرثیه‌سرایی و مداحی ترکی گردید.
در مورد شخصیت مرحوم منزوی نقل است که ایشان درباره مضامین و حتی کلماتی که در سروده‌هایش به کار می‌برد، بسیار حساس بود و اشعارش را در حال و هوای عاشورایی می‌سرود. حتی می‌گویند که برای سرودن شعری در مورد حضرت رقیه(س) مسیری خاردار را که نسبتاً هم طولانی بود، چندین بار با پای برهنه دویده بود تا بتواند شعر سوختن خیام و فرار بچه‌ها به صحرا را بسراید.
آثار منزوی آثار او عبارتند از: آمال منزوی (اولین دیوان اشعارمنزوی)، آثار منزوی، ایثار منزوی، صد سینه زن، صد قافیه، صد منظره، صد زمزمه، صد مرثیه، نهضت حسینی، آلام منزوی.
نمونه اشعار مرثیه نوحهٔ زیر، درد دل دردانهٔ سه سالهٔ امام، حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) در خرابه با حضرت زینب در لحظه دیدار با سر خونین امام(ع) است:

ای عمــه! منیـم کاش ائلـه امکانیــم اولئیــدی

سینه‌مـده بو باش، بیر گئجه مئهمانیم اولئیدی

ای کــاش بــۇنون ذکـرینی بیر آن ائشیدئیدیـم

بـۇ قانلێ دوْداقدان گئنــه قــرآن ائشیدئیـدیــم

هـر دم بـابـا جانیم چاغێریب، جان ائشیدئیدیم

قــوربان بابامین جان سسینه جانیم اولئیـدی

ترجمه فارسی:(ای عمه! کاش چنین امکانی برایم مهیا بود / که این سر، یک شب مهمان من بود؛ ای کاش حتی برای یک لحظه ذکر لب این سر را می‌شنیدم / و دوباره از این لب خون‌آلود، آوای قرآن را می‏شنیدم؛ و پیوسته «بابا جانم» صدایش می‏کردم و جان گفتن او را می‏شنیدم / آن‌گاه این جان من فدای صدای جان گفتنش می‏شد)

اوّلــده گــرک باوریمـــی محکـــم ائـدئیــدیــم

پیشــوازه قاچێــب گؤزلـریمـی پُرنم ائدئیدیـم

گؤزیاشلاریمی جمع ائله‌ایب مرهم ائدئیدیـم

الــده یارالــی لبلــه‌ره درمــانیــــم اولئیـــدی ادامه مطلب

logo-samandehi